دوباره می رسد از ره، صدای پای محرم سلام ماه حسین جان و گریه های محرم چه نفس های شریفی که می شوند در این ماه شبیه کعبه سیه پوش ماجرای محرم
|
|
دوباره می رسد از ره، صدای پای محرم
سلام ماه حسین جان و گریه های محرم
چه نفس های شریفی که می شوند در این ماه
شبیه کعبه سیه پوش ماجرای محرم
شال و لباس مشکی ما را بیاورید
حیّ علیَ العـزا که محرّم رسیده است
سـلام آقای من!
من جزو آدم بدای روزگارم
همه ی عمرم جاده خاکی بوده و خطا
بـدم، بد اما… میخـوام به عـشق شما
از اول محرم، از نـو شروع کنم
ارباب قبولم کن
اهل عالم، دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتیها، یا علی؛ دارد محرّم میرسد
محرم نزدیک است
خدایا آرزوی کربلا در سینه داریم
به عشق کربلا بر تربتش سر می گذاریم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
مــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟
«باز این چه شورش است که…عالم» بیاورید
خواهید از خدا که در این شصت روز عمر
در بـیـن روضــه هــا نـکـنــد کـم بـیـاوریـد
شب اشک و شب آه و شب غم
شب دلواپسی و حزن و ماتم
میان سینه قلبم بی قرار است
محرم آمده ای دل محرم
فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود
باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود
باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند
کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود
نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است
دوباره بیرق و پرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه و غصه و غم آمده است
محرم نزدیکه…
آقای من این محرم منو درستم کن
چرا آواره کوه و بیابانم،
چه میخواهد غم عشق تو از جانم، نمیدانم
راه را باز نمایید… محرم آمد
دم بگیرید که هنگامه ی ماتم آمد
دست بر سینه نهاده… همه تعظیم کنید
مادری دست به پهلو، کمری خم آمد
دمید روح غم اندر، تن مه غم عالم
تو نوحه سر بده چون شد، عزای اشرف آدم
لباس تیره به تن کن، ز داغ نوحه تو سر کن
که گشته ماه عزا و دوباره گشت محرم
ماه محرّم آمد و گریان شدم حسین
تا که هلال ماه عزایت حلول کرد
دل بیقرار و بی سرو سامان شدم حسین
این سفره های روضه پر از رزق و برکت است
شکر خدا دو مرتبه مهمان شدم حسین